عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



900000 تومان


تاریخ : جمعه 3 مرداد 1393
بازدید : 7918
نویسنده : یه بنده خدا

 نزدیک ساحل «بحر احمر»، در «بندر أیله» عدّه‌ای از دودمان بنی‌اسرائیل در زمان حیات حضرت داوود(ع) زندگی می‌کردند،1 که می‌بایست مسلک پدران و نیاکان خود را تعقیب می‌کردند و روز شنبه را به عبادت پروردگار خویش می‌پرداختند و طبق آیینشان، شکار در روز شنبه را حرام می‌دانستند. علّت حرمت شکار در روز شنبه برای یهود، این بود که حق تعالی به وسیله حضرت موسی(ع) از قوم یهود خواسته بود تا روز جمعه را بزرگ شمرند و در این روز کارهای مادّی و دنیوی را ترک گویند و به امور معنوی و اخروی بپردازند. یهودیان از این امر الهی سربرتافته، جمعه را برای کسب و کار و شنبه را برای تعطیلی برگزیدند؛ آنان شنبه را عظیم‌ترین روزها می‌دانستند.

 

نزدیک ساحل «بحر احمر»، در «بندر أیله» عدّه‌ای از دودمان بنی‌اسرائیل در زمان حیات حضرت داوود(ع) زندگی می‌کردند،1 که می‌بایست مسلک پدران و نیاکان خود را تعقیب می‌کردند و روز شنبه را به عبادت پروردگار خویش می‌پرداختند و طبق آیینشان، شکار در روز شنبه را حرام می‌دانستند. علّت حرمت شکار در روز شنبه برای یهود، این بود که حق تعالی به وسیله حضرت موسی(ع) از قوم یهود خواسته بود تا روز جمعه را بزرگ شمرند و در این روز کارهای مادّی و دنیوی را ترک گویند و به امور معنوی و اخروی بپردازند. یهودیان از این امر الهی سربرتافته، جمعه را برای کسب و کار و شنبه را برای تعطیلی برگزیدند؛ آنان شنبه را عظیم‌ترین روزها می‌دانستند. از این روی، قهر و کیفر الهی شامل حالشان شد و شکار در روز شنبه برایشان حرام گردید.2
کالای استراتژیک این شهر ماهی بود و بیشتر اهالی آن، از راه صید ماهی امرار معاش می‌کردند. از آنجا که خداوند می‌خواست این قوم را در معرض امتحان قرار دهد، زمینه آزمایش را این‌گونه برایشان رقم زد:
ماهیان دریا که شنبه را روز امن و امان یافته بودند، به خواست و مشیّت خداوند به کناره دریا می‌آمدند و چنان روی آب را پر می‌کردند که با تلاش اندک و در زمان کم، صیّادها می‌توانستند تعداد زیادی ماهی بگیرند؛ امّا روزهای دیگر برای ماهیان ناامن بود و از کناره دریا فاصله می‌گرفتند و به اعماق آب می‌رفتند؛ به گونه‌ای که صید آنها به سختی صورت می‌گرفت:
«... إذ تأتیهم حیتانُهُم یوم سبتهم شُرّعاً و یوم لایسبتون لاتأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون؛3
... آنگاه که به [حکمِ] روز شنبه تجاوز می‌کردند، آنگاه که روز شنبه آنان، ماهی‌هایشان روی آب می‌آمدند و روزهای غیر شنبه به سوی آنان نمی‌آمدند. این‌گونه ما آنان را به سبب آنکه نافرمانی می‌کردند، می‌آزمودیم.»
انگیزه‌های طمع به حرکت آمد و اسباب حرص در روح گنهکاران این سرزمین تحریک شد و از دستورات پیامبران خود غافل ماندند، مطالبی را که شنیده بودند، به دست فراموشی سپردند. آنها به مشورت و تبادل نظر پرداختند و گفتند: چرا روزی را که ماهی‌ها روی آب فراوانند و خود به سوی ما می‌شتابند، رها کنیم و در روز دیگر که از ما می‌گریزند به صید بپردازیم؟!
از این‌رو، برای حلال کردن آنچه که خداوند برایشان حرام فرموده بود، به حیله و فریب متمسّک شدند و در کنار دریا، حوضچه‌ها و استخرهایی را ساختند تا بتوانند از راه جوی‌ و کانال‌های متعدّدی که به دریا راه پیدا کرده بودند؛ ماهی‌ها را جمع کنند.
صبح شنبه‌کانال‌ها را می‌گشودند تا ماهی‌ها به حوضچه‌ها وارد شوند و در آخرِ روز که ماهی‌ها قصد بازگشت می‌کردند، دریچه‌ها را می‌بستند و روز یک‌شنبه‌ ماهیان به دام افتاده در حوض‌ها را صید می‌کردند. با شروع این بدعت؛ ساکنان شهر به تدریج، به سه طایفه تقسیم شدند:
1. بیشتر اهالی شهر به بدعت گذاران فریبکار پیوستند و با ایشان همکار و هم نوا شدند؛ به گونه‌ای که برای ساختِ حوضچه‌ها و شکار ماهیان بر یکدیگر سبقت می‌گرفتند؛
2. اندکی از خدا باوران که ایمان در اعماق قلبشان رسوخ کرده بود، با صلابت و یقین تمام در مقابل این بدعت ایستادند و با سلاحِ موعظه و نصیحت به مبارزه با این فریبکاری و حیله آشکار پرداختند؛
3. کسانی هم بدون موضع و بی‌طرف بودند؛ نه همگام با گناه‌کاران بودند تا به این حرام آشکار دست یازند و نه با واعظان غیور هم‌نوا می‌شدند و نهی از منکر می‌کردند؛ از این‌رو، نه به شکار ماهی در روزهای شنبه می‌پرداختند و نه متعرّض ماهی‌گیران متخلّف می‌شدند. از آنجا که مردابِ بی‌تعهّدی، بی‌مسئولیتی و بی‌حمیّتی وجودشان را به تباهی کشانده بود، در مقابل نصیحت ناصحان نیز به اعتراض بر‌خاستند:
«و إذا قالت أمّةٌ مّنهم لم تعظون قوماً الله مهلکهم أو معذّبهم عذاباً شدیداً قالوا معذرةً إلی ربّکم و لعلّکم یتّقون؛4
و آنگاه که گروهی از ایشان گفتند: برای چه قومی را که خدا هلاک کننده ایشان است، یا آنان را به عذابی سخت عذاب خواهد کرد، پند می‌دهید؟ گفتند: تا معذرتی پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگاری کنند.»
آنان نمی‌خواستند در قبال گمراهی و بدعت بایستند و چون امواج سنگین، پی در پی و دمادم، بر صخره دل‌های سخت فرود آیند تا شاید پرتو چراغ فطرت راهنمای دل‌ها گردد.
دسته اوّل که روز به روز بر شمارشان افزوده می‌شد، در برابر ناهیان از منکر، ‌ایستادند و مکر خود را ابتکاری بزرگ و کاری زیبا قلمدادکردند و بر توجیه نافرمانی خویش‌گفتند: ما امر خدا را اطاعت کرده‌ایم و در روز شنبه شکار نمی‌کنیم و یک‌شنبه شکار می‌کنیم.5
این‌گونه بود که گروه مؤمن پند و اندرزشان اثر نکرد و تصمیم به هجرت گرفتند تا گرفتار عذاب الهی نشوند.
در شب هجرت مؤمنان، عذاب الهی بر نابکاران نازل گردید:
«فلمّا نسوا ماذکّروا به أنجینا الّذین ینهون عن السّوء و أخذنا الّذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون؛6
پس هنگامی‌که آنچه را بدان تذکّر داده شده بودند، از یاد بردند، کسانی را که از [کار] بد باز می‌داشتند، نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند، به سزای آنکه نافرمانی می‌کردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم.»
«فَلَمّا عَتَوا عَن مّا نُهوا عَنهُ قُلنَا لَهُم کُونُوا قِردَةً خاسِئین؛7
و چون از آنچه از آن نهی شده بودند، سرپیچی کردند، به آنان گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید.»
در پی این فرمان، همه باقی‌ماندگان در شهر، به میمون‌هایی ریز و درشت تبدیل شدند8 و دروازه شهرشان بسته شد و کسی از ایشان توان بیرون رفتن نداشت. با شنیدن این خبر، مردم شهرهای دیگر به آنجا ‌آمدند و از بالای دیوار، شهر مردان و زنان فریبکاری را که به صورت میمون شده بودند، تماشا می‌کردند.
واعظان مهاجر شهر، تصمیم به بازگشت گرفتند. آنها نزد میمون‌هایی که به خویشان و دوستانشان شباهت داشتند، ‌رفته و سؤال کردند: تو فلانی هستی؟! و آنگاه میمونی که مورد سؤال قرار گرفته بود؛ در حالی‌که آب از دیده‌اش جاری می‌شد، با اشاره سر تأیید نمود.
حق‌تعالی، پس از سه روز، باد و باران بنیان کن نازل فرمود؛ تا جایی‌که همگی به هلاکت رسیدند و هیچ مسخ شده‌ای در آن شهر باقی نماند.9

زهرا عاشوری
پی‌نوشت‌ها:
1. «تفسیر کشّاف»، ج 1، ص 355. / 2. «بحارالأنوار»، ج 14، ص 49. / 3. سوره اعراف، آیه 163.
4. سوره اعراف، آیه 164. / 5. «تفسیر برهان»، ج 2، ص 42؛ این سخن از ابن‌عبّاس نیز در «تفسیر مجمع البیان» ذیل آیه مورد بحث نقل شده است. / 6. سوره اعراف، آیه 165. / 7. سوره اعراف، آیه 166.
8. از ظاهر آیات بر می‌آید که کیفر مسخ شدن منحصر به گنه‌کاران بود
9. «بحارالأنوار»، ج 14، ص 56 ، روایت 13. / 10. سوره بقره، آیه 66 .
نامه جامعه، مرداد 1385، شماره23،  ص 48

 
 
 



:: موضوعات مرتبط: ظهور , ,
:: برچسب‌ها: اصحاب سبت , ظهور , سکسی , sexy , سکس آخرالزمانی , ویژگی‌ها و چگونگی واقعة شریف ظهور ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
محمد در تاریخ : 1393/5/8/3 - - گفته است :
سلام وبلاگ قشنگی داری
یه خواهشی داشتم
بی زحمت این چت روم رو لینک کنین
چت روم|چتم chatam.ir
دارم سعی میکنم این چت روم رو شلوغ کنم
ممنون میشم اگه کمکم کنی و لینکش کنی
مرسی


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


در جـاده‎هاي مه آلـود انتـظار من مانده‎ام با دلي تنگ و بي‎قرار بـا آيـه‎هاي عاشــقانه مي‎روم از كوچه زمسـتان در پي بهــار تصــويـر كاج كهنــسال آرزو در قاب چشـم افق مانـده يادگار آن سـوگلي با همه مهـرباني‎اش آيد ز مـرز غــزل هاي ماندگار او مي‎رسد كنون با خنده‎هاي ناب از پلـكان طـــلايي افتــخار بـا واژه‎هاي زلال سـپيد عشـق از پشت قلـه غيبت رســد نگـار در مخمل سبز سحر شـود ‹‹رهـا›› اين قامت دريـا كه گشته رهسپار ************************ اگرپیشنهادی درباره ی سایت دارید می توانید پسشنهادتان را به ایمیل زیر ارسال کنید: nasimemouood7@yahoo.com madheeshg@iran.ir

آیا ظهورامام مهدی (عج)نزدیک است؟

تبادل لینک هوشمند

این وبگاه بار هرسایتی یا تبادلب لینک می کند.







RSS

Powered By
loxblog.Com